کودکان بی مایه ام خوانند و پیران تاجرم
کار و بار ث باتی بنده ندارم لاجرم،
شعر می سازم به این و آن سواري می دهم
من نفهمیدم خرم، اسبم، الاغم، قاطرم؟!
در حضور داوران حو زه خیلی مخلصم
در مقام نوچۀ ارش اد خیلی چاکرم
سک هّ و سیگار اما روبراهم می کند
چیز دیگر هم اگر باشد به قدر یک گرم...
روشن است اي دوستان اینجا چر اغ رابطه
من هنرمندم لذا در مخ زنی هم ماهرم
گاه مثبت، هیئتی،گاهی سوسول و غربتی
هشتفرسخ راه دارد باطنم تا ظاهرم
هیچ خنگی جز خود ب نده نچاپد شعر من
هم خریدارمخودم، هم شاعرم هم ناش رِم
سکه درمان من است از ربع و از نیمش چه باك
ربع باشد، می پذیرم، نیم باشد شاکرم
خلق می گویندفرد منگل و بیکاره اي است
احتمالا رًاست می گویند، شاید شاعرم
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اشعار طنز ، ،
برچسبها: مطالب طنز ,