به یارو میگن چرا زنتو با چاقو کشتی ؟
میگه والا وضع مالیمون خوب نبود که تفنگ بخرم !

حیف نون پسرش میره سربازی  بهش میگه :
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر ، اومدی یه پاسگاه واست میزنم !

گدائه به یه نفر میگه : ۱۰۰تومن بده با اتوبوس برم خونه !
طرف میگه : من فقط ۵۰۰۰ تومنی دارم !
گدا : اشکالی نداره ، دیگه مجبورم با آژانس برم …

بابای یارو مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس بیاد
خانوادگی سوار آمبولانس میشن !
تو راه دکتر میپرسه مریض کیه ؟
یارو میگه حالش خوب نبود موند خونه …

مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم !
مسافر دوم: خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مسافر اول : زهر مار به چی میخندی !؟
مسافر دوم: عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست !
مسافر اول: خو پ چیه !؟
مسافر دوم: این شصخیه نه تاسکی !

یارو میزنه ﺗﻮ ﮔﻮﺵِ برادرش
برادرش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩی؟
یارو ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
برادرش ﻣﻴﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﻛﺎﺭی ﻛﺮﺩی
ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮخی ﻧﺪﺍﺷﺘم !!

دکتر برای تست کردن سه تا دیونه یه سیب میزاره روی میز و میگه :
هرکس اسم این میوه رو درست بگه آزادش می کنم
اولی میگه : انگور
دومی میگه : چغندر
سومی میگه : سیب
سومی رو آزادش می کنن ،
وقتی به محوطه ی تیمارستان میرسه میگه :
سرتون کلاه گذاشتم اون خیار بود !!

گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم !

یکبار یه خسیسه خونش آتیش میگیره
اس ام اس میده آتش نشانی میگه کار واجب دارم یه زنگ بزن!

یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه :
این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟
یه آقایی میگه مال منه
میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !
میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!

یارو میره دکتر دستشو محکم تکون میده
میگه آقای دکتر من اینجوری میکنم درد میگیره ، دکتره میگه نکن !

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!
زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟

طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟
طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!